گروه آموزشی محسن واخته

​گروه آموزشی محسن واخته

​سم الله الرحمن الرحیم

به نام خدایی که زیباست و زیبایی ها را دوست دارد دوستان سلام امیدوارم که حالتان عالی باشد. یک روز خیلی عالی داریم پشت سر می گذاریم من خیلی خوشحالم به خاطر اینکه امروز در خدمتتان هستم با یک دوره یک ساله فوق العاده به اسم کوچینگ موفقیت و همچنین کسب ثروت کوچینگی که خیلی براش زحمت کشیدم. خوشحالم که امروز اینو میتونم با شما دوستان عزیز به اشتراک بگذارم خیلی خوشحالم که میتونم اتفاقاتی که توی زندگیم افتاد اتفاقات خیلی قشنگی که طی این یکسال توی زندگی من رخ داده رو به صورت یک دوره یک ساله در اوردم که میتونه زندگی خیلیارو متحول بکند به شرطی که بخواهند و تصمیم بگیرند که زندگیشان را متحول بکنند. تقریباً ۶ سال پیش بود که با قانون جذب آشنا شدم با خواندن یک کتاب،کتابی به اسم بیندیشید و ثروتمند شوید. البته از قبل من یک فیلم راز دیده بودم . بعد خیلی برام جالب بود که آدم فکر بکند و با فکرش بتواند زندگی خودش را متحول کند خب این مورد خیلی ذهن من رو درگیر خودش کرد.
در کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید یک جمله خیلی ذهنمو درگیر کرد،جمله ای که میگفت: توی هر کسب و کاری که هستید باید متفاوت کار کنید بعد من با خودم گفتم یعنی چی که متفاوت کار کنید من پیمانکار برق ساختمان بودم چه طور می توانستم متفاوت کار کنم.

بعد یه مثال دیگه میزد که میگفت: توی هر شغلی آدم های موفق وجود دارند، بعد کمی با خودم فکر کردم و آدمهایی که توی شغل من موفق بودن رو بررسی کردم دیدم واقعا همینطور هست،خیلی ها هستند که پول های خوبی در میارند در همان شغل هیچ فرقی هم نمیکنه،نان خشکی هم که باشه، توی خود نان خشکی خیلی ها هستند که پول خوبی کسب می کنند. خیلی از آدم ها هم هستند که خیلی اذیت می شوند. در قصابی بعضی ها خیلی خوب پول به دست می آورند بعضی ها هم فقط حسرت میخورند، در کارمندی، حتی شغل های کارمندی بعضیی ها پول های خوبی به دست می اورند در همون در جه های که هستند . ولی بعضی ها دارند فقط تلاش که نه ، فقط دارند تقلا می کنند و آخرش هم هیچی به هیچی و به جایی نمی رسند.
من جزو اون دسته بودم که تقلا میکردم خیلی با خودم فکر کردم خدایا چیکار باید بکنم من این وضعیت رو دوست ندارم می خوام تغییرش بدم . بعد یک کتابی رو دیدم به اسم بیندیشید و ثروتمندشوید و شروع کردم به خواندن این کتاب موقعی که داشتم کتاب را میخواندم چیزای درش گفته می‌شد که من تا به حال نشنیده بودم.



حرف‌هایی زده می شد که برای ذهن من خیلی جدید بود و باعث شد که من نتوانستم شب بخوابم و تمام شب تا نزدیک اذان صبح داشتم ان کتاب رو میخواندم. انقدر بهم هیجان داده بود که نتوانستم بخوابم فقط منتظر بودم صبح شود و یک کاری انجام بدهم. یک ایده ای داشتم که یه نوع اختراع بود با وجود این که نخوابیده بودم صبح اول وقت مشغول شدم وتا آخر شب کارم رو به اتمام رسوندم.

یک گهواره هوشمند الکترونیکی ساختم،که بدون برق کار میکرد. بعد موتوری که براش انتخاب کرده بودم یک مقدار صداش زیاد بود و نمیزاشت بچه با اون صدای زیاد بخوابه برای همین رفتم دنبال موتور های الکترونیکی مختلف و یک موتور بی سر و صدا پیدا کردم. برای اون گهواره و تونستم انرا راه‌اندازی کنم . راه اندازیش که کردم انقدر خوشحال بودم که می گفتم دیگه من میلیاردر شدم،دیگه تموم شد،خیلی جالب بود،خب خیلی از همسایه ها، دوست ها ، آشناها ، فامیل ها و اونایی که میومدند و می دیدند که وقتی روشنش می کردم گهواره خودش کار میکرد سیستم صوتی داشت که از طریق بلوتوث انجام میشد،سنسور صوتی براش گذاشته بودم که اگه بچه نصفه شب بیدار شد و گریه کرد سنسور صوتی داشت خودش کار می کرد،ریموت گذاشته بودم براش که از راه دور کنترل می‌شد؛حتی وب کم گذاشته بودم که از طریق اپلیکیشن موبایل میتوانستیم اگه یک وقت خارج از خانه بودیم و بچه در خانه بود ان را کنترل کنیم.

بعد که رفتم شروع کنم به ثبت این اختراع فهمیدم که چندین سال پیش این اختراع ثبت شده. البته خیلی ابتدایی بود،این چیزی که من می خواستم انجام بدم با اون چیزی که اختراع شده بود خیلی تفاوت داشت ولی خب خیلی ناامیدم کرد که چرا بین این همه من که تلاش کردم باید اختراعش قبلا ثبت میشد حالا بگذریم بعد از اینکه اخترام به نتیجه نرسید ان کتاب و خوندم میدونستم که یه چیزی هست ولی متوجه نمی شدم این تفاوت کجاست ؟ تا بعدها که شروع کردم به آموزش دیدن و می دونستم تفاوت داره. باید من آموزش ببینم تا متوجه بشم داستان چیست؟

به این نتیجه رسیدم که ان تفاوت در ذهنیت ماست یعنی من هر شغلی که دارم اگه ذهنیت متفاوت داشته باشم در اون شغل میتوانم خیلی موفق تر باشم خیلی موفق تر از آدم های دیگر،بعد شروع کردم تو همون پیمان کار برق ساختمان تفاوت ایجاد کردن. شروع کردم تا مثل آدمهای موفق فکر کنم مثل ادم های ثروتمند. زندگینامه ادم های موفق را در اینترنت سرچ می کردم . بعضی ها می ‌گفتند دلیل حلقه گمشده قانون جذب. بعد رفتم دیدم میگویند حلقه گمشده قانون جذب احساسه،خیلی در مورد احساس تحقیق کردم بررسی کردم درباره اینکه چگونه می توانم احساس خوبی داشته باشم. اتفاقات خیلی خوبی داشت در زندگی ام می افتاد روند زندگی ام رو به پیشرفت بود،در این شش سال گذشته،ولی سال قبل یک چیزایی رو متوجه شدم که احساس کلید گم شده قانون جذب و حلقه گمشده همه این هاست، ولی چیزی رو پیدا کردم که بزرگترین،حتی می توانم بگویم قدرتمندترین چیزیه که در قانون جذب در روند شناخت علوم ذهنی میتوانست به ما کمک کنه و سرعت رسیدن ما به اتفاق های خوب و جذب های خیلی بزرگ به چیزایی که دوست داریم خیلی زیاد میکنه .



این پروسه‌ای که من طراحی کردم برای یک سال هست. پروسه ای که در این یک سال گذشته خودم اجرا کردم اتفاقی که برای من افتاد این بود؛ من یک چک ۱۰۰ میلیون تومانی رو گذاشتم داخل تابلوی کائناتم و با خودم گفتم این چک صد میلیون تومانی رو من باید به دست بیاورم . قبل از اینکه به این اطلاعات برسم داشتم آموزش های مختلف،هزینه های مختلف، یک سال گذشته رو برسی میکردم یک سالی رو که به خودم فرصت داده بودم صد میلیون تومان را بدست بیارم یک سال گذشت اما به دست نیاوردم ناامید نشدم دوباره تاریخ رو که 95/9/1 بود تغیرش دادم به 96/9/1 و دوباره تلاش کردم اتفاقای خیلی خوبی افتاد حتی درامدم به بالای ماهی 10 میلیون تومان رسید ولی نمیخواستم ماه به ماه جمع بشه و اون عدد به دست بیاد اما من میخواستم یک جا این ۱۰۰ میلیون تومان را به دست بیاورم بعد دوباره 96/9/1 شد و من ۱۰۰ میلیون به دست نیاوردم. اتفاق جدیدی که افتاد این بود که تاریخ چک رو تغیر دادم 98/9/1 به خاطر اینکه سال ۹۸ خیلی اتفاقات فوق‌العاده‌ای برای من افتاد، بعد دوباره داشتم آموزشها رو میدیدم اطلاعات جدید کسب می کردم زندگیم همین طوری رشد خودشو می‌کرد

اتفاقات خیلی خوبی داشت برام رقم میخورد بعد چیزی رو یاد گرفتم در یکی از این دوره‌ها،با قرار دادن اون اتفاقات های گذشته و دانسته های قبلی کنار این دانشی که الان یاد گرفته بودم کنار هم قرار دادم تکمیل شد اینکه میگفتن مثلا یک حلقه ای وسطش نبود،ولی اون حلقه احساس نبود،اون حلقه باور نبود من فهمید ما داریم رو باورهایمان کار می کنیم و همه چیز باور هست من وقتی رو باورم کار میکنم یه سری باورهای محدود کننده ای دارم که اون ها نمیزارند من موفق بشم وقتی رو باورهای محدود کننده هم کار می کنم میتوانم باورهامو تغییر بدم و زندگیمو تغیر بدم ولی من یه چیزی بالاتر از اینا فهمیدم ! فهمیدم حتی از باورها باید بالاتر کار کرد اگه می خواهم زندگی ام رشد بکند چون یه سری از باورها هستند که من در موردش نمی دونستم و هیچ اطلاعی نداشتم پس از باورها باید خیلی بالاتر کار بکنم . وقتی اینو فهمیدم وقتی که شروع کردم تمرین رو انجام دادن و یه سری تمرینات ذهنی از طریق هیپنوتیزم و ان ال پی و تمرین ای اف تی وقتی اینا رو باهم دیگه شروع کردم با اون پیش زمینه ای کاملی که به دست آورده بودم کمتر از دو ماه ان چک صدمیلیون تومانی پاس شد بعد با خودم گفتم که دیگه همه چی تمومه من دیگه یاد گرفتم چی به چی هست بعد با خودم گفتم بذار این به جای اینکه دوره رو بیام شروع کنم یک بار دیگر امتحانش کنم و دوباره برای یک چک ۱۰۰ میلیون تومانی دیگه،دوباره شروع کردم به تمرین کردن . اینبار به جای صد میلیون تومان پیشنهاد ۱۲۰ میلیون تومانی بهم دادند و ۱۲۰ میلیون به حسابم واریز شد دیگه اینقدر خوشحال شده بودم که نگو چون دیگه قانون یاد گرفته بودم من ۵ سال داشتم این کارو انجام میدادم اتفاقای خوب خیلی توی زندگیم افتاد نتایج خوب داشتم موقعی که این اتفاق برام افتاد فهمیدیم اونم نه یک باردو بار،دفعه دوم خیلی بزرگتر از اون چیزی که من انتخاب کرده بودم شد متوجه شدم که بله دقیقا همینه،و همین جوری کار میکنه. الان چک بعدی رو گذاشتم رو ۲۰۰ میلیون تومان و دارم روش کار می کنم.




می خواهم بگویم که دقیقاً فهمیدم قانون چیه من کمتر از دو ماه وقت گذاشتم و توانستم توی کمتر از دو ماه به این عدد برسم حالا من یه پیش زمینه علمی دارم؛ چرا این دوره رو یکساله کردم ؟ می توانستم بزارم دو ماهه،یا حتی کمتر. کوچینگ های خصوصی رو که گزاشتم. به خودم گفتم من تونستم پس دیگران هم می توانند حالا هدایتشون می‌کنم تا بتوانند کمتر از دو ماه نهایت سه ماه به عدد های خوبی برسند وقتی دوره ها رو برگزار کردم اتفاقات خوبی افتاد توی استوری پیج اینستاگرام دوره ها را گذاشتم خیلی نتایج خوبی داشت، کمتر از دوماه یه خانمی بود که ۸۰ میلیون تومان نتیجه گرفته بود یکی دیگر هم همینطور بود.
کمتر بیشتر میزان عدد ها رو دیدم فهمیدم که اتفاقات خوبی داره میوفته؛هر کسی نسبت به باورهایش آن عدد رو به دست می آورد به این دلیل دوره یک سال هست که همه بتوانند پیش زمینه ای علمی رو داشته باشند و بتوانند نتیجه فوق‌العاده ای رو بگیرند نتایجی که حتی باورشون نمیشد که حتی بتوانند درآمد ۱۰ سال قبل خودشون را یکجا بدست بیارورند.

دوستان ، می خواهم بگم وقتی اتفاقی از یه جایی به بعد میفتد در سرازیری همینطوری برای ما اتفاق خوب می افته،وقتی که پیش زمینه علمی رو به دست بیاریم،وقتی که تمرینات جدی شروع میکنیم سربالایی های زندگی تموم میشود و میوفتد در مسیر سرازیری از لحاظ ذهنی ما آمادگیشو پیدا کردیم و همین طور کسب نتایج عالی و دیگه تمام اون های که مسخره می‌کردند، تمام اونایی که به ما میخندند تمام اونایی که به ما می‌گفتند چرا پول هاتو برای آموزش دیدن خرج میکنی؟ چرا پول هات حروم می کنی؟ بعد میان سوال میکنند چیکار می کنی؟ دوست عزیز میشه به من هم بگی چیکار می کنی؟ میشه ما رو راهنمایی بکنی تا بتونم این کارو انجام بدیم ما هم بتونیم یه تغییری و تحولی تو زندگیمون انجام بدیم؟ و آنجاست که یک حس خیلی عالی یک حس خیلی فوق العاده گلوی ادم و فشار میده یک حس خیلی عالی که میگه دیدی همه چیزایی که میگفتی درست شد؛ دیدی همه چیز های که منظرشون بودی بهشون رسیدی.

دوستان خیلی ها حتی جرات نمیکنند هدف‌گذاری کنند جرات نمیکنند به خودشون بگن که من هم می توانم در آمده فلان قدر داشته باشم حتی جرات نمیکنند به عدد های بزرگ فکر کنند،اگه یه روزی تصمیم نگیرند،اگه یه روز به تغییرنرسند و بگویند که ما باید تغییر بکنیم؟ ما داریم چیکار میکنیم؟ ما تو چه عرصه ای پا گذاشتیم و توی این عرصه ای که پا گذاشتیم چه اتفاقاتی برامون قراره بیفته ؟اون دوستانی که پا نمیذارند چه اتفاقات بدی براشون میوفته؟

این بسیار مهمه این متن رو دوباره و سه باره بخوانید تا انگیزه بگیرید بدونید قراره چه اتفاقات خوبی برایتان رخ بدهد و چه اتفاقات خوبی، چه زندگی عالی منتظرتونه.
همتونو دوست دارم و رو به خدای بزرگ میسپارمتون.
محسن واخته